جدول جو
جدول جو

معنی خیال کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خیال کردن
(بَ / بِ عَ بَ تَ)
تصور کردن. (ناظم الاطباء). گمان بردن، متصور شدن. متشکل شدن
لغت نامه دهخدا
خیال کردن
پنداشتن، گمان کردن
تصویری از خیال کردن
تصویر خیال کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
خیال کردن
گمان کردن، پنداشتن، تصور کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیار کردن
تصویر شیار کردن
در کشاورزی شخم زدن زمین برای زراعت، شیاریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیره کردن
تصویر خیره کردن
حیران و سرگردان ساختن، کنایه از به شگفتی انداختن، خیره ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلال کردن
تصویر شلال کردن
دوختن پارچه با دست، بخیۀ درشت زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیرات کردن
تصویر خیرات کردن
انفاق کردن چیزی در راه خدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صیقل کردن
تصویر صیقل کردن
زدودن، جلا دادن، صیقل زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیار کردن
تصویر تیار کردن
آماده ساختن، مهیا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیام کردن
تصویر قیام کردن
برخاستن، به پا خاستن
فرهنگ فارسی عمید
(بِ مِلَ / لِ گُ تَ)
درآوردن خردۀ غذا میان دندانها بوسیلۀ خلال. (یادداشت بخط مؤلف) :
ز نوک نیزه بدندان خلال خواهی کرد.
؟
، کنایه از دست از طعام بازکشیدن. (آنندراج) ، ریزریز کردن پوست نارنج و غیره. (ازحاشیۀ بر برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیاله کردن
تصویر پیاله کردن
مردن در گذشتن خاصه در گذشتن پیر یا مراد
فرهنگ لغت هوشیار
پیام فرستادن پیغام دادن: چرا چو سوی تو نامه و پیام نفرستد ترا بهرکس نامه وپیام بایدکرد. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
برخاستن، برانگیخته شدن، انجام دادن برخاستن، انجام دادن اجرا کردن: مختال آنست که خود را عظیم داند... و بحقوق الله قیام نکند، مشغول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیان کردن
تصویر عیان کردن
آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیار کردن
تصویر شیار کردن
تولید کردن شیار در زمین برای زراعت
فرهنگ لغت هوشیار
برنگ سیاه در آوردن، یا سیاه کردن روی. (چهره) صورت خود را به رنگ سیاه درآوردن، توضیح این کار در ماتم و سوگواری معمول بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفال کردن
تصویر تفال کردن
فال گرفتن فال زدن تفال فرمودن تفال زدن
فرهنگ لغت هوشیار
شکنجه کردن عقوبت کردن عذاب کردن: خداوندم نکال عالمین کرد سیاه و سرنگونم کرد و مندور. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیانت کردن
تصویر خیانت کردن
دندیدن دغا کاری دغا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در راه خدا دادن انفاق کردن در راه خدا چیزی بذل کردن بفقیران که ثواب آن باموات رسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خضاب کردن
تصویر خضاب کردن
رنگ موی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطاب کردن
تصویر خطاب کردن
مکالمه کردن، رویاروی سخن گفتن، مورد حکم قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراب کردن
تصویر خراب کردن
ویران کردن مقابل آباد کردن، تباه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بخشودن، روا داشتن، بهلاندن روا دانستن جایز شمردن، بخشودن عفو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیاد کردن
تصویر زیاد کردن
افزاییدن افزودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاض کردن
تصویر بیاض کردن
پاکنویس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخلال کردن
تصویر اخلال کردن
کار شکنی کار شکنیدن آشوبگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویار کردن
تصویر ویار کردن
دچار ویار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیاس کردن
تصویر قیاس کردن
سنجیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلال کردن
تصویر حلال کردن
((حَ کَ دَ))
جایز شمردن، بخشودن، گذشت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
((کَ دَ))
تهی کردن، خلوت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوال کردن
تصویر سوال کردن
((~. کَ دَ))
گدایی کردن، طلب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیان کردن
تصویر بیان کردن
برشمردن، بازگو کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
اگر بیند که چیزی به خلال از دندان بیرون آورد و به کسی داد، دلیل که از مال خویش به ناحق بستاند و به کسی دهد - جابر مغربی
لال کردن درخواب نیکو نباشد، زیرا که دندان ها در خواب اهل بیت بود و خلال مانند جاروب بود که اهل بیت را می روبد و هر که به خواب بیند که خلال می کرد، دلیل که به قدر آن که با خلال بیرون آورد از مال اهل بیت او نقصان شود. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب